آرزوی امروز من، نیاز دیروز کسی است که به امید فردا ننشست.

تو چیزی در دست داری و من به آن نیاز دارم و این است کوتاه‌ترین قصه‌ی زندگی.

وقتی این جمله را می‌شنویم شاید به ذهنمان خطور کند که بله مسئله فقر است و نداری. البته که همینطور است اما این فقر صرفا فقر مادی نیست که حتما باید نبود وسیله‌ای باشد، می‌تواند عملی باشد یا فنی و یا حتی تفکری. بچه که بودم در مدرسه وسایلی را در دست دوستانم می‌دیدم که نه نیازم بلکه علاقه‌ام بود صرفا یک فعل خواستن. وقتی در کلاسی شرکت می‌کردم که به آن علاقه داشتم هرطور بود سعی می‌کردم از همه‌ی علم موجود در آن فضا استفاده کنم و هیجان به خصوصی برایش داشتم، چون استاد چیزی در ذهنش داشت که من مشتاق بودم به داشتنش و برای به دست آوردنش هم باید دیدگاهم را از خواستن خالی به توانستن مفهومی تجهیز می‌کردم. این را می‌توان به خدا هم مربوط دانست، اینکه او در اوج توانایی و دارایی است اما فقط قدرت انتخاب را به انسا‌ن‌ها داده و بقیه راه را به خودشان‌ سپرده است. آن که دارا و تواناست خودش هم می‌داند چه موقع بدهد. اصرار بی‌موقع و بی‌اندازه شاید ثمربخش باشد اما در ثمرقند بودنش بسی جای شک است. گاهی هم نیاز و آرزوی دیگری در دست ماست اما رفته رفته به علت حضور همیشگی‌اش در مقابل چشم‌هایمان عادی جلوه می‌کند. این حضور همیشگی می‌شود بی‌رنگ‌تر از سپیدی. اینجاست که بحث تعادل در زندگی آدم‌ها پیش می‌آید و شاید هم عدالت در تقسیم غنیمت‌ها. اما هر کس به اندازه‌ی پولش آش می‌خورد. مگر چیزی غیر از این هم هست؟ بله تو چیزی در دست داری و من به آن نیاز دارم و این یک داستان کوتاه اما پر از معناست.

همه‌ی امکانات، دانش‌ها، خوردنی‌ها و … وجود دارند فقط باید قبل از اینکه مانند یک انسان تشنه سراب ببینیم برای دستیابی به آن‌ها دست به‌ کار شویم‌. من به این نتیجه رسیده‌ام؛ چیزهایی که تو داری نیاز من نیست، بلکه آرزوی من است برای همین است که در دستان تو متمرکز شده چیزی هم تاکنون عاید من نشده. در این دنیا همه چیز به اندازه‌ی کافی وجود دارد این که فلانی چندین پست و مقام دارد و من بدون کار نشسته‌ام کنج خانه، دلیلش این نیست که او چیزهای متعلق به من را گرفته است. می‌توان اینگونه به موضوع نگاه کرد که من به آن چیزها فقط به عنوان یک نیاز نگریسته‌ام نه هدفی که قابلیت تلاش برای به دست آوردن داشته باشد.

برای تبدیل نیازها به اهداف فقط کافی است مثل کودکی‌هایمان کمی بالا و پایین بپریم آن وقت حتما دستمان به آن خوراکی‌های خوشمزه‌ی بالای یخچال می‌رسد.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *